Sunday, 15 November 2015

اندرمشاهدات روزانه

اندرمشاهدات روزانه 25 آبان - 94
چنددرویش در زیلویی بخسبند .ولی دریک کشور دوپادشاه نگنجد

باید باشند کسانی که به خاطر دارند که چگونه  خمینی دردفاع از الگوی جمهوری اسلامی  "نه یک کلمه کم، نه یک کلمه بیش "مدعی بود که جامعه برخاسته از چنین رژیم اسلامی نه مادی و دنیوی که برگرفته ازاخلاقیات و معنویات دینی و اخروی است.  یعنی وی و پیروانش در فکر قدرت و انباشت ثروت نیستند چون درفکر آخرت خود هستند. ولی  پس از سپری شدن 37 سال پرده ها کنار زده شده و واقعیاتی که تحریف شد عریان شده است .چون دیگر ناگفته هایی باقی نمانده  است ،  زیراکه آنچه تجربه شده است خلاف آنچه هست که خمینی ادعایش را کرد . برای همین  از سوی جانشین وی تکرار شده است . چون عملکرد رهبران ودولتمردان رژیم و ارونه ی ولایت فقیه آنگونه عیان است که چه حاجت به بیان است؟
برای اینکه حسن روحانی که رئیس دولت ائتلافی تدبیر وامید و اعتدال است ، مجبور شد در دفاع  بازداشت ناگهانی از 5 روزنامه نگار وفعال سیاسی حامی دولت ائتلافی که  از سوی اطلاعات پاسداران بود موضع گیری کند .بنابراین در حاشیه  برگزاری نمایشگاه مطبوعات درتهران  پیرامون ضرب المثل معروف : هرچه بگندد نمکش می زنند، وای به روزی که بگندد نمک .  از گندیدگی نمک گفت .  منظورش از نمک گندیده دستگاه فاسد قضاییه بود.
برای اینکه عملکرد و نگاه  این قوه آشکارا جانبدارانه و تبعیض آمیز است  و براساس این دیدگاه  برای متهمان دادگاه فرمایشی تشکیل و احکام محکومیت همچون حکم اعدام صادر می شود . زیراکه این قوه دست نشانده و در خدمت خامنه ای و پاسداران است  و آنقدر آلوده شده  نمک که قرار است  گند زدایی کند، خودش گندیده و گند می زند .
جالب و مسخره اینکه آخوندکاظم صدیقی که بیش ازحد متملق وچاپلوس و همیشه گریان است چون از سوی خامنه ای   امام جمعه زاپاسی تهران شده است تا درخدمت  خامنه ای  و ثنا گوی و طوطی و بلندگوی رله کننده مواضع  وی ومدافع  حامیانش باشد.
برای همین چراغ سبزدر پشت پرده به وی داده شد تا  درنمازجمعه تهران جواب روحانی رابه دهد. لذا وی در خطبه ی نماز جمعه  ی تهران خود  خطاب به روحانی خیلی بدجوری گلاب یا گند زد .چون از یک طرف یک کامیون صفات آنچنانی مشمئز کننده را پسوند نام خامنه ای کرد . متقابلاً  برای بالانس یک واگن اتهام و بد وبیراه که شبیه بازجویی و تحقیر بود  نثار حسن روحانی نمود .
 طوریکه اندر مشاهدات روزانه نویس روزی نامه ی جمهوری اسلامی طاقت نیاورده و برآشفته و سئوال کرده  است چرا حسن روحانی رئیس جمهور  در نماز جمعه تهران مورد آماج حملات و تخریب شخصیت قرار گرفت و افزوده  آقایان علماء و روحانیون  چرا  اینقدر راحت در تریبون‌های عمومی یکدیگر را تضعیف می‌کنند به نحوی که  موجب شده حریم خودشان  توسط غیر روحانیون راحت شکسته شود. چون طوری صحبت می‌شود که انگار یک عده جاسوس، نفوذی، منافق و جاهل دارند کشور را اداره می‌کنند.
بهرحال  وقتی  دین ابزار قدرت و ثروت  و رقابت و سرکوب وسانسور و جنگ افروزی ونقض مستمر حقوق بشر شده باشد. گذشته از اینکه تقویت کننده ی بنیاد گرایی و تولید  امثال داعش  است و عملیات تروریستی جنایت علیه ی بشریت در 7 نقطه  ی پاریس را درپی دارد که جهان را تکان داد .
از طرف دیگر معلوم است که تداعی کننده ی این ضرب المثل  است که گفته می شود : چنددرویش در زیلویی بخسبند، ولی دوپادشاه در کشور نگنجد. البته 37 سال است که  درا یران آخوند خلافت می کند .
بگذریم  گزارشگر مشاهدات انتقادی خود را محور خطبه ی  آخوند کاظم صدیقی همیشه گریان در نمازجمعه وحشت آفرین تهران  را با عنوان  "درد مردم " قلمی کرده که  جالب است و خواندنیست.
 
درد مردم .دوستی می‌گفت: 
صبح شنبه اول وقت سوار اتوبوس شدم که زودتر به محل کارم برسم. چشم‌هایم را بسته بودم و هنوز داشتم به نماز جمعه دیروز فکر می‌کردم که رئیس جمهور این مملکت چگونه آماج حملات و تخریب شخصیت قرار گرفت. از اینکه آقایان علماء و روحانیون ما اینقدر راحت در تریبون‌های عمومی یکدیگر را تضعیف می‌کنند. به نحوی که حریم خودشان دیگر توسط غیر روحانیون راحت شکسته می‌شود. متاسف بودم. احساس می‌کردم اخلاق و انصاف در جامعه خیلی آسیب دیده، طوری صحبت می‌شود که انگار یک عده جاسوس، نفوذی، منافق و جاهل دارند کشور را اداره می‌کنند. از یک طرف این افکار به ذهنم هجوم می‌آورد و از طرف دیگر شاهد گرفتاری‌های بی‌شمار این مردم خوب و شریف بودم که آنچه در جامعه هست حق آن‌ها نیست. یک نمونه کوچکش همین شلوغی و ترافیک وحشتناک صبح گاهی که اتوبوس را وادار می‌کند مسیر نیم ساعته را در بیش از یک ساعت طی کند و بعد هجوم مردم به ایستگاه‌های مترو و جمعیت بود که روی جمعیت می‌ریخت چون یک قطار خراب شده و داشتند آن را یدک می‌کشیدند و حالا شما حساب کنید چه معرکه‌ای برپا است و آدم‌ها زیر دست و پا می‌مانند و فحش و ناسزاست که نثار همه کس می‌شود بعد هم خسته و کوفته و با اعصاب به هم ریخته و دیرتر از همیشه به محل کار خود می‌رسند بدون اینکه حوصله انجام هیچ کار مفیدی را داشته باشند.آن وضع مسئولان ماست و این وضعیت مردم ما. کاش این عالی مقامان و مربیان فرهنگ و اخلاق جامعه، برای یک بار هم که شده وسط این گونه جمعیت‌ها حضور می‌یافتند تا درک کنند، درد مردم چیست؟!
 احمد حسینی
منیع جمهوری اسلامی 

No comments:

Post a Comment