Sunday, 27 September 2015

خط فقرِ دو دلاری از کجا می‌آید؟

حسین راغفر در گفت و گو با فرارو بررسی کرد
این اقتصاددان بدون در نظر گرفتن  این موضوع که نرخ تورم وگرانی و سطح درآمدها در همه کشورها یکسان نیست  . بااین وجود نقل کرده که بانک جهانی معیار خط فقر را به روزرسانی کرده است. این بانک اعلام کرده هر فردی که در روز کمتر از یک‌دلار و 90 سنت درآمد داشته باشد، فقیر محسوب می‌شود. با یک محاسبه ساده می‌توان فهمید که یک‌دلار و 90 سنت نزدیک به 7 هزارتومان در روز است که با محاسبه 30 روز در یک ماه برابر با 200 هزار تومن می‌شود. درادامه نتیجه گرفته است  پایین‌ترین دستمزدها در ایران بسیار بیشتر از 200 هزار تومان در ماه است. مهمتر اینکه  اذعان کرده چگونه می‌توان معیار خط فقر بانک جهانی برای سال 2015 را توجیه کرد  چون در ایران اولین مطالعه در این راستا به سال 1381 بازمی‌گردد، که دلار 170-180 تومان ارزش داشت. یعنی  برحسب  دلار 170تا 180 تومانی خط فقر 2 دلار تعیین شده بود وبا توجه بیش از 20 برابر شدن قیمت دلار درشرایط کنونی باید خط فقر نه  200  هزار تومان که 20 برابر این رقم در ماه باشد .
فراروبانک جهانی معیار خط فقر را به روزرسانی کرده است. این بانک اعلام کرده هر فردی که در روز کمتر از یک‌دلار و 90 سنت درآمد داشته باشد، فقیر محسوب می‌شود. با یک محاسبه ساده می‌توان فهمید که یک‌دلار و 90 سنت نزدیک به 7 هزارتومان در روز است که با محاسبه 30 روز در یک ماه برابر با 200 هزار تومن می‌شود. این درحالی است که پایین‌ترین دستمزدها در ایران بسیار بیشتر از 200 هزار تومان در ماه است. با توجه به این، چگونه می‌توان معیار خط فقر بانک جهانی برای سال 2015 را توجیه کرد؟
به گزارش فرارو، حسین راغفر –اقتصاددان و استاد دانشگاه- درباره این معیار می‌گوید "این معیار یک معیار سیاسی است تا یک معیار اقتصادی و قصد دارد تا معنای خاصی را بسازد. این معیار در واقع نه توسط اقتصاددانان که توسط فعالین اجتماعی طراحی شده و هدف آن کاهش فقر در جهان است".
این اقتصاددان در گفتگو با فرارو گفت: خط فقر یک دلار، یک خط فقر سیاسی است تا اقتصادی. خط فقر به طور کلی دارای یک معنای خاص است و سطحی از زندگی را نشان می‌دهد. البته با توجه به شرایط اجتماعی جوامع این سطوح متفاوت‌اند. برای مثال سطح درآمد یک فرد فقیر در نیویورک از یک فرد معمولی آفریقایی بیشتر است.
راغفر با اشاره به معیار خط فقر بانک جهانی اظهار کرد: خط فقیری که بانک جهانی آن را اعلام کرده، خط فقری سیاسی است. به این دلیل که توسط کارشناسان اقتصادی تایین نشده، بلکه این فعالان اجتماعی هستند که در بررسی‌هایشان به این معیار رسیدند. این معیار دلایلی دارد؛ منابعی که در دنیا خرج تسهیلات نظامی می‌شود چندبرابر منابعی است که صرف رفع فقر در دنیا می‌شود. فعالان اجتماعی برای آن‌که یک جریان جهانی با فشار را بر روی افکار عمومی کشورهای غربی بگذارند این معیار را مطرح کرده‌اند. آن‌ها خواسته‌اند نشان دهند هزینه دولت آمریکا برای تفریحات، چندبرابر مبلغی است که فقر را در جهان از میان می‌برد، مبلغی که با آن می‌توان دنیای عادلانه و صلح‌آمیزی را ایجاد کرد. سلاح‌های نظامی تولیدشده و مبالغی که صرف آن‌ها می‌شود، نه تنها امنیتی نمی‌آورد، بلکه به دنبال آن فقر نیز خواهد آمد. درنتیجه معیار یک‌دلاری برای فشار بیشتر است.
وی در ادامه گفت: پیش از سال 2000، سال‌های 1990 بود که گفته شد اگر بخشی از بودجه کل نظامی دولت آمریکا صرف مبارزه با فقر شود، جمعیت زیادی از مردم دنیا وضعیت بهتری خواهند داشت. در همان سال‌ها گفته شد همانطور که یک‌دلار ممکن است در کشوری برای یک فردی مبلغ قابل توجهی باشد، برای یک فرد دیگر در جای دیگر مبلغی بسیار پایین است. به همین دلیل قراردادن این یک‌دلار به لحاظ سیاسی نشانه نابرابری در تقسیم منابع است؛ نابرابری‌ای که دلیل شکل‌گیری فقر در دنیاست. سال دوهزار بود که این موضوع مطرح شد که درآمد یک میلیارد و 200 میلیون نفر از جمعیت جهان کمتر از یک دلار در روز است و بودجه نظامی دولت آمریکایی که در آن زمان 500 میلیارد دلار بود. با این بودجه می‌توان بخش قابل توجهی از فقرایی که زیر یک دلار درآمد دارند را از این وضعیت نجات دهیم.  بنابراین می‌بینیم که خط فقر یک دلار از اینجا بیرون آمد.
این استاد دانشگاه در تعریف فقر مطلق یا شدید توضیح داد: اما اینکه فقر مطلق یا شدید چیست و زیر خط فقر چه وضعیتی حاکم است؛ این است که سطح زندگی فرد به دلیل فقر در مرحله‌ای باشد که سلامتی وی به خطر بیفتد. منطق خط فقر در این است که شهروندان یک جامعه از حداقل درآمدی برخوردار باشند که در آن سلامتی به خطر نیفتد و زیرمجموعه‌ای از کالاها و خدمات همچون آموزش، تفریحات، مسکن، پوشاک و... وی تامین شود.
راغفر با اشاره به طرحی که در سال 2000 با هدف مقابله با فقر طراحی و تصویب شد گفت: در سال 2000، 176 کشور دنیا طرحی را در سازمان ملل تصویب کردند که در راستای تلاش نهادهای غیردولتی و فعالیت اجتماعی کشورهای صنعتی با هدف مقابله با فقر بود. آن‌ها اهداف توسعه را مطرح کردند که در آن اهدافی کلان و 48 هدف کمی وجود داشت. یعنی یک هدف کلان در این طرح وجود دارد که ریشه‌کنی گرسنگی یکی از اهداف آن است. ریشه‌کنی به این معناست که تعداد گرسنه‌های دنیا در طول این برنامه صفر شوند و در هیچ‌کشوری گرسنه وجود نداشته باشد. در آن زمان محمد خاتمی –رییس‌جمهور وقت- نیز این سند را امضا کرد که نسبت جمعیت فقیر در کشورهای دنیا نصف شود. با این‌وجود در بسیاری از جاهای دنیا این هدف تحقق پیدا نکرد. در ایران اولین مطالعه در این راستا به سال 1381 بازمی‌گردد، که دلار 170-180 تومان ارزش داشت.
راغفر با بیان اینکه "تعیین معیار خط فقر در کشورهای مختلف متفاوت است، گفت: برای مثال در کشور هند سه‌دلار را برای فقر در نظر می‌گیرند. در برخی کشورها نیز خط فقر به صورت ملی در نظر گرفته می‌شود.
وی اظهار کرد: در ایران اما معیار خط فقر یک دلار معنایی ندارد. با توجه به ظرفیت اقتصاد ایران، به‌راحتی امکان حذف فقر مطلق از جامعه ایرانی وجود دارد، اما به‌دلیل ناکارآمدی نظام اقتصادی تحقق پیدا نمی‌کند. نه تنها بنابر طرح قبلی بانک مرکزی ما تا سال 2015 به کاهش فقر دسترسی پیدا نکردیم، بلکه وضعیت بدتر نیز شده است. به‌نظر می‌رسد باید یک بازنگری جدی در سیاست‌های عمومی و حمایتی در کشور صورت گیرد و نحوه نگاه‌ها تغییر پیدا کند.
راغفر در انتها گفت: امروز مسئله فقر به طور جدی‌تر مطرح شده است. اینکه بانک جهانی همان خط فقر یک دلاری را مبنا قرار داده و آن را به یک دلار و 90 سنت رسانده، نشان می‌دهد که اهداف دیگری برای 15 سال آینده هدف‌گذاری شده تا در مجمع سازمان ملل مطرح شود. این اهداف، اهداف توسعه اجتماعی نام دارند که توسط سران کشورها امضاء می‌شود و این سران باید سیاست‌هایشان را در جهت کاهش محرومیت قرار دهند.

No comments:

Post a Comment