اوین نامه ی کیهان 28 بهمن - 94
معاون اول رئيس جمهور: كساني كه بابك زنجاني را درست كرده اند بايد شرمنده باشند
شرمنده ی اصلی خمینی وجانشین وی خامنه ای وسایر دست اندرکاران رژیم وارونه ی ولایت فقیه هستند . زیرا که اینان در از صدر تاذیلش درهمه سطوح آلوده به فساد است . مسئول تولید وپرورش دهندگان نه یک بابک زنجانی که بابک زنجانی ها وآقازاده های کلان دزد وشرکای دزد وغارتگرتر از اینان می باشند . چون گفته می شود آب از سرچشمه گل آلود است .اگر چنانچه رژیم درهمه ابعادش آلوده به فساد نبود معلوم است که نه اختلاس های چند هزار میلیارد تومانی به وقوع می پیوست و نه بابک زنجانی ها وقرار خاتم پاسداران شریک و حامی وی و امثالهم به وجود می آمد
کساني بايد شرمنده باشند که فساد را در کشور نهادينه کردند. کساني بايد شرمنده باشند که بابک زنجاني درست کردند و دکل نفتي را گم کردند.
اين جمله طلايي و بي سابقه اي است که اسحاق جهانگيري، صبح دوشنبه در هفدهمين همايش ملي معرفي واحد هاي صنعتي و خدماتي سبز بيان کرد. بي سابقه از آن جهت که معاون اول رئيس جمهور استثنائا حرف درستي زد و به يکي از مهم ترين عوامل فساد در کشور يعني ريشه هاي مفاسدي چون بابک زنجاني اشاره مي کند که از قضا بايد آن را در پدر معنوي حزب متبوع جهانگيري يعني کارگزاران سازندگي دنبال کرد.
اما چرا جهانگيري چنين حرفي زد و چه عاملي باعث شد که او ناخواسته به شرايطي برسد که چنين حرفي از دهانش خارج شود و موجب رو شدن دست دولت يازدهم و هاشمي رفسنجاني بشود!؟ ماجرا از آنجا شروع شد که احمد توکلي در سخناني گفته بود؛ دولت از اينکه انتشار شاخص رشد اقتصادي را محرمانه کرده و اعلام نمي کند، بايد شرمنده باشد. اين سخن حق، که توکلي در مقام نمايندگي مردم به زبان آورد مثل هر انتقاد ديگري براي دولتمردان قابل تحمل نبود و سبب شد که معاون اول رئيس جمهور واکنشي انفجاري به آن نشان دهد و آن قدر عصباني شود که ناخواسته عليه روحاني و هاشمي هم حرف بزند!
در آن جلسه، جهانگيري با ابراز تاسف از اينکه برخي گفته اند دولت در انعکاس يکي از شاخص هاي اقتصادي در سه ماهه گذشته تعلل داشته و بايد از اين بابت شرمنده باشد، گفت: «البته تذکر لازم است و ما به دنبال شفافيت هستيم تا آمار مورد نياز مردم را در اختيارشان قرار دهيم اما کساني که اين تعابير را به کار مي برند، خودشان بايد شرمنده اقداماتي باشند که کشور را به دست ويراني مي سپرد... آقايان در کشور ما کل پول نفت را بردند، خرج کردند و بدهي هاي سنگين به بار آوردند» و بعد در حالي که سخني از ميزان ذخيره موجود در صندوق توسعه ملي نمي گفت، در اظهارنظري که حاکي از بي اطلاعي از ميزان بدهي دولت، آن هم بعد از سي ماه از شروع به کارش بود گفت: « آنها يک دولت بدهکار به جا گذاشتند که در برخي آمارها گفته مي شود(!)380 هزار ميليارد تومان بدهي دارد.»
جهانگيري در اشتباهي ديگر و در حالي که بانک مرکزي در دولت قبل، چند بار بدون اطلاع قبلي از بانک ها برداشت کرده بود، موضوع را کاملابرعکس روايت کرد و افزود:« کساني بايد شرمنده باشند که 17 هزار ميليارد تومان را ظرف يک ماه و نيم بدون مجوز از منابع بانک مرکزي برداشت کرده اند.»
و بالاخره در اوج اين عصبانيت جمله اي که نبايد مي گفت را به زبان آورد که « کساني بايد شرمنده باشند که فساد را در کشور نهادينه کردند : کساني بايد شرمنده باشند که بابک زنجاني را درست کردند» و به ياد نياورد بابک زنجاني از دست حسن روحاني جايزه گرفته و عکسي به يادگار و با لباني خندان انداخته اند! به ياد نياورد که بابک زنجاني برآمده از سيستم بيمار هاشمي رفسنجاني است و با او هم چند عکس يادگاري دارد و از دست او هم جايزه گرفته است!
بابک زنجاني، راننده اي که در سيستم هاشمي ميلياردر شد!
عباراتي را که مي خوانيد مصاحبه سي ام شهريور 1392 بابک زنجاني با نشريه زنجيره اي و اصلاح طلب آسمان (از رسانه هاي حزب زير دست هاشمي يعني کارگزاران) است. داستان پيدايش اقتصادي پديده اي به نام زنجاني به حدود 20 سال پيش برمي گردد و دست پخت برخي معترضان امروزي است و نه صرفا 2 سال پيش؛ اين داستان را نبايد تقطيع کرد و از وسط يا انتها خواند.
«زماني که در پادگان ولي عصر تهران سرباز بودم، آقاي هاشمي رفسنجاني براي بازديد به آنجا آمدند، گفتند تعدادي سرباز براي رياست جمهوري، بانک مرکزي و جاهاي مختلف انتخاب کنند. وقتي به عنوان سرباز به بانک مرکزي رفتم گفتند شما بايد به عنوان راننده، آقاي نوربخش را جابه جا کنيد. حدود 5 ماه از سربازي ام مانده بود. من در دفتر آقاي نوربخش کار ثبت نامه ها را انجام مي دادم، بعد هم رانندگي آقاي نوربخش را مي کردم. بعد از خدمت ... آقاي نوربخش 4-5 جا را انتخاب کرده بود و براي کنترل بازار به آنها دلار مي داد تا در بازار پخش کنند. دلار 300 تومان بود و همه مي گفتند دلار مي خواهد هزار تومان شود. مردم مي رفتند شب تا صبح در صف بانک ها مي خوابيدند تا دلار بگيرند و در بازار بفروشند.آقاي نوربخش به من گفت شما هم بيا در اين مجموعه هايي که دارند دلار تزريق مي کنند و 4 يا 5 نفر بودند، کار کن. اولين روز 17 ميليون دلار ارز در بازار توزيع کردم و اولين کارمزد من هم 17 ميليون تومان (2 دهه پيش) بود. با آن پول هم يک دفتر در ميرداماد (خياباني که بانک مرکزي نيز همان جاست) خريدم. هر روز دلار مي گرفتم و در بازار مي فروختم... (درباره عکس با هاشمي و خاتمي و روحاني) من پيش اين آقايان رفتم تا جايزه بگيرم... تا حالاسه چهار بار آقاي هاشمي را از نزديک ديده ام. بعد از انتخابات خدمت ايشان رفتم و توضيحي درباره کارهايم به ايشان دادم. بيشتر از 8 سال است که عکس ايشان در اتاقم هست.»
اکنون بهتر مي توان همصدا با معاون اول رئيس جمهور شرمندگي دولت هاشمي رفسنجاني را فرياد زد.
شريک دزد و رفيق قافله!
اما همين جريان آلوده سياسي که اين روزها حرف هاي عوام فريب در حمايت از حقوق مردم و پاسداري از بيت المال مي زنند، گاه سخنان جالبي گفته اند که در حافظه تاريخ ثبت است اما چون خودشان فراموش کرده اند، امروز 180 درجه مخالف همان حرف ها را مي زنند و به روي مبارکشان هم نمي آورند که روزگاري، در همراهي از مفسدان و دزد ها از هم سبقت مي گرفتند و براي آنها آه و ناله سر مي دادند و اشک مي ريختند! به عنوان نمونه، صادق زيباکلام اين جملات را در دفاع از مه آفريد خسروي متهم اول فساد 3 هزار ميليارد توماني که با چمدان هاي رشوه پر از پول مشغول آلوده سازي اقتصادي بود، عنوان کرده است: «او نه تنها جرمي مرتکب نشده بلکه بايد به وي نشان لياقت داد» اما در عمل وي به اعدام محکوم شده است. دادگاه سياسي بود و براي ارضاي افکار عمومي. مه آفريد خسروي بيش از يک دهه تلاش شبانه روزي کرده و توانسته با راه اندازي 22 شرکت، 17 هزار نفر را حقوق بگير کند. او داراي توان بالاي مديريتي در حد بيل گيتس و استيو جابز است و اساساً روح کارآفريناني از اين دست، از زد و بند و اختلاس و کارهاي خلاف بري است. او بزرگ ترين خدمات را به اقتصاد کشور کرده است.» مي بينيد که اعطاي مدال لياقت به دزدها و گردنه گيران و غارتگران بيت المال، در خون اين جريان است و افزون بر آنکه هاشمي و روحاني از زنجاني تجليل کردند، زيباکلام تقاضاي نشان لياقت براي يک مفسد في الارض و تروريست اقتصادي مي کند! شايد حالابهتر بتوان فهميد که چرا اين شخص جزو 10 نفر اول تامين کننده تيترها و مصاحبه ها و تحليل هاي تمام نشريات زنجيره اي است!
آمار و ارقامي که شرمنده ها را بهتر نشان مي دهد
پس از اين سخنان، احمد توکلي در نامه اي به اسحاق جهانگيري با برشمردن برخي آمار و ارقام تلخ و ناراحت کننده خطاب به وي نوشت: «برادر جهانگيري، به خاطر وضع مردم و دو بسته سياستي ضدرکود شما که دردي را دوا نکرده، من شرمنده ام شما چطور؟
اگر دولتي به مردم خويش وعده هايي داد ولي در عمل آن وعده ها لباس تحقق نپوشيد، بايد احساس سرافرازي کند يا احساس شرم به وي دست دهد و ابراز شرمندگي نمايد؟ فکر نمي کنم پاسختان با جواب من که احساس شرمندگي را حق و ابراز آن را وظيفه مي دانم، تفاوتي داشته باشد. ... فقر ناشي از رکود آغاز شده در گذشته و تشديد شده در دولت تدبير و اميد کارتن خوابي را به زنان تعميم داده، سن ازدواج را بالابرده و نرخ طلاق را افزوده و... و دو بسته سياستي ضد رکود شما نيز دردي را دوا نکرده است. من با برخي از دوستانم چه در دولت پيشين و چه در دولت فعلي همواره دلسوزانه انتقاد همراه با راه حل داشته ايم، با اين وجود، از اين وضعيت شرمنده هستيم. شما را نمي دانم!
شما آمده ايد که تحولي در رفتار و سياست و عملکردهاي گذشته ايجاد کنيد، نه آن که به بهانه اينکه عده اي در دولت گذشته کارهاي آن دولت را تحمل مي کردند، اولابه کسي حق ندهيد اگر دولت شما کار مشابهي کرد، انتقادي بکند، ثانيا فقط لطمات دولت پيشين را ذکر کنيد و خدماتش را به کلي ناگفته بگذاريد، و ثالثا، کاري را از آنان بد بدانيد و مستوجب شرمندگي و اعتذار ولي اگر خودتان مبتلاشديد سرفرازي کنيد. فقط يک نمونه آمار رسمي نشان مي دهد که طي 27 ماه (دو سال و 3 ماه از تابستان 1392 تا پاييز 1394) از عملکرد اين دولت، نه تنها به طور خالص شغلي ايجاد نشده، بلکه هر ماه 5352 ايراني شغل شان را از دست داده اند! با توجه به وعده هاي مکرر رونق و ناکامي بسته هاي سياستي دولت که اين وضعيت تلخ نشاني از آن است، شرمندگي شايسته است، نه فرا افکني.»
اکنون بايد ديد دولتمردان دولت يازدهم، با اين پرونده پر از خالي اقتصادي و با اين اوضاع آشفته و رکود حاکم بر توليد، همچنان خود را فرشته نجات مردم مي دانند و ترجيح مي دهند به همه به جز خودشان حمله کنند يا شرمنده مي شوند به خاطر بابک زنجاني ها، به خاطر رکود، به خاطر کوچک تر شدن سفره مردم، به خاطر بيکاري فزاينده مردم، به خاطر اينکه به گفته وزير کار هر دقيقه يک ايراني بيکار مي شود، به خاطر تعطيلي هزاران واحد توليدي و بيکار شدن هزاران نيروي کار، به خاطر تعطيلي کامل پروژه هاي مسکن و نااميد شدن ميليون ها خانوار و بيکار شدن هزاران تن از مردم، به خاطر....
اکنون همه با آقاي جهانگيري موافقند که «کساني بايد شرمنده باشند که بابک زنجاني را درست کردند.»
اين جمله طلايي و بي سابقه اي است که اسحاق جهانگيري، صبح دوشنبه در هفدهمين همايش ملي معرفي واحد هاي صنعتي و خدماتي سبز بيان کرد. بي سابقه از آن جهت که معاون اول رئيس جمهور استثنائا حرف درستي زد و به يکي از مهم ترين عوامل فساد در کشور يعني ريشه هاي مفاسدي چون بابک زنجاني اشاره مي کند که از قضا بايد آن را در پدر معنوي حزب متبوع جهانگيري يعني کارگزاران سازندگي دنبال کرد.
اما چرا جهانگيري چنين حرفي زد و چه عاملي باعث شد که او ناخواسته به شرايطي برسد که چنين حرفي از دهانش خارج شود و موجب رو شدن دست دولت يازدهم و هاشمي رفسنجاني بشود!؟ ماجرا از آنجا شروع شد که احمد توکلي در سخناني گفته بود؛ دولت از اينکه انتشار شاخص رشد اقتصادي را محرمانه کرده و اعلام نمي کند، بايد شرمنده باشد. اين سخن حق، که توکلي در مقام نمايندگي مردم به زبان آورد مثل هر انتقاد ديگري براي دولتمردان قابل تحمل نبود و سبب شد که معاون اول رئيس جمهور واکنشي انفجاري به آن نشان دهد و آن قدر عصباني شود که ناخواسته عليه روحاني و هاشمي هم حرف بزند!
در آن جلسه، جهانگيري با ابراز تاسف از اينکه برخي گفته اند دولت در انعکاس يکي از شاخص هاي اقتصادي در سه ماهه گذشته تعلل داشته و بايد از اين بابت شرمنده باشد، گفت: «البته تذکر لازم است و ما به دنبال شفافيت هستيم تا آمار مورد نياز مردم را در اختيارشان قرار دهيم اما کساني که اين تعابير را به کار مي برند، خودشان بايد شرمنده اقداماتي باشند که کشور را به دست ويراني مي سپرد... آقايان در کشور ما کل پول نفت را بردند، خرج کردند و بدهي هاي سنگين به بار آوردند» و بعد در حالي که سخني از ميزان ذخيره موجود در صندوق توسعه ملي نمي گفت، در اظهارنظري که حاکي از بي اطلاعي از ميزان بدهي دولت، آن هم بعد از سي ماه از شروع به کارش بود گفت: « آنها يک دولت بدهکار به جا گذاشتند که در برخي آمارها گفته مي شود(!)380 هزار ميليارد تومان بدهي دارد.»
جهانگيري در اشتباهي ديگر و در حالي که بانک مرکزي در دولت قبل، چند بار بدون اطلاع قبلي از بانک ها برداشت کرده بود، موضوع را کاملابرعکس روايت کرد و افزود:« کساني بايد شرمنده باشند که 17 هزار ميليارد تومان را ظرف يک ماه و نيم بدون مجوز از منابع بانک مرکزي برداشت کرده اند.»
و بالاخره در اوج اين عصبانيت جمله اي که نبايد مي گفت را به زبان آورد که « کساني بايد شرمنده باشند که فساد را در کشور نهادينه کردند : کساني بايد شرمنده باشند که بابک زنجاني را درست کردند» و به ياد نياورد بابک زنجاني از دست حسن روحاني جايزه گرفته و عکسي به يادگار و با لباني خندان انداخته اند! به ياد نياورد که بابک زنجاني برآمده از سيستم بيمار هاشمي رفسنجاني است و با او هم چند عکس يادگاري دارد و از دست او هم جايزه گرفته است!
بابک زنجاني، راننده اي که در سيستم هاشمي ميلياردر شد!
عباراتي را که مي خوانيد مصاحبه سي ام شهريور 1392 بابک زنجاني با نشريه زنجيره اي و اصلاح طلب آسمان (از رسانه هاي حزب زير دست هاشمي يعني کارگزاران) است. داستان پيدايش اقتصادي پديده اي به نام زنجاني به حدود 20 سال پيش برمي گردد و دست پخت برخي معترضان امروزي است و نه صرفا 2 سال پيش؛ اين داستان را نبايد تقطيع کرد و از وسط يا انتها خواند.
«زماني که در پادگان ولي عصر تهران سرباز بودم، آقاي هاشمي رفسنجاني براي بازديد به آنجا آمدند، گفتند تعدادي سرباز براي رياست جمهوري، بانک مرکزي و جاهاي مختلف انتخاب کنند. وقتي به عنوان سرباز به بانک مرکزي رفتم گفتند شما بايد به عنوان راننده، آقاي نوربخش را جابه جا کنيد. حدود 5 ماه از سربازي ام مانده بود. من در دفتر آقاي نوربخش کار ثبت نامه ها را انجام مي دادم، بعد هم رانندگي آقاي نوربخش را مي کردم. بعد از خدمت ... آقاي نوربخش 4-5 جا را انتخاب کرده بود و براي کنترل بازار به آنها دلار مي داد تا در بازار پخش کنند. دلار 300 تومان بود و همه مي گفتند دلار مي خواهد هزار تومان شود. مردم مي رفتند شب تا صبح در صف بانک ها مي خوابيدند تا دلار بگيرند و در بازار بفروشند.آقاي نوربخش به من گفت شما هم بيا در اين مجموعه هايي که دارند دلار تزريق مي کنند و 4 يا 5 نفر بودند، کار کن. اولين روز 17 ميليون دلار ارز در بازار توزيع کردم و اولين کارمزد من هم 17 ميليون تومان (2 دهه پيش) بود. با آن پول هم يک دفتر در ميرداماد (خياباني که بانک مرکزي نيز همان جاست) خريدم. هر روز دلار مي گرفتم و در بازار مي فروختم... (درباره عکس با هاشمي و خاتمي و روحاني) من پيش اين آقايان رفتم تا جايزه بگيرم... تا حالاسه چهار بار آقاي هاشمي را از نزديک ديده ام. بعد از انتخابات خدمت ايشان رفتم و توضيحي درباره کارهايم به ايشان دادم. بيشتر از 8 سال است که عکس ايشان در اتاقم هست.»
اکنون بهتر مي توان همصدا با معاون اول رئيس جمهور شرمندگي دولت هاشمي رفسنجاني را فرياد زد.
شريک دزد و رفيق قافله!
اما همين جريان آلوده سياسي که اين روزها حرف هاي عوام فريب در حمايت از حقوق مردم و پاسداري از بيت المال مي زنند، گاه سخنان جالبي گفته اند که در حافظه تاريخ ثبت است اما چون خودشان فراموش کرده اند، امروز 180 درجه مخالف همان حرف ها را مي زنند و به روي مبارکشان هم نمي آورند که روزگاري، در همراهي از مفسدان و دزد ها از هم سبقت مي گرفتند و براي آنها آه و ناله سر مي دادند و اشک مي ريختند! به عنوان نمونه، صادق زيباکلام اين جملات را در دفاع از مه آفريد خسروي متهم اول فساد 3 هزار ميليارد توماني که با چمدان هاي رشوه پر از پول مشغول آلوده سازي اقتصادي بود، عنوان کرده است: «او نه تنها جرمي مرتکب نشده بلکه بايد به وي نشان لياقت داد» اما در عمل وي به اعدام محکوم شده است. دادگاه سياسي بود و براي ارضاي افکار عمومي. مه آفريد خسروي بيش از يک دهه تلاش شبانه روزي کرده و توانسته با راه اندازي 22 شرکت، 17 هزار نفر را حقوق بگير کند. او داراي توان بالاي مديريتي در حد بيل گيتس و استيو جابز است و اساساً روح کارآفريناني از اين دست، از زد و بند و اختلاس و کارهاي خلاف بري است. او بزرگ ترين خدمات را به اقتصاد کشور کرده است.» مي بينيد که اعطاي مدال لياقت به دزدها و گردنه گيران و غارتگران بيت المال، در خون اين جريان است و افزون بر آنکه هاشمي و روحاني از زنجاني تجليل کردند، زيباکلام تقاضاي نشان لياقت براي يک مفسد في الارض و تروريست اقتصادي مي کند! شايد حالابهتر بتوان فهميد که چرا اين شخص جزو 10 نفر اول تامين کننده تيترها و مصاحبه ها و تحليل هاي تمام نشريات زنجيره اي است!
آمار و ارقامي که شرمنده ها را بهتر نشان مي دهد
پس از اين سخنان، احمد توکلي در نامه اي به اسحاق جهانگيري با برشمردن برخي آمار و ارقام تلخ و ناراحت کننده خطاب به وي نوشت: «برادر جهانگيري، به خاطر وضع مردم و دو بسته سياستي ضدرکود شما که دردي را دوا نکرده، من شرمنده ام شما چطور؟
اگر دولتي به مردم خويش وعده هايي داد ولي در عمل آن وعده ها لباس تحقق نپوشيد، بايد احساس سرافرازي کند يا احساس شرم به وي دست دهد و ابراز شرمندگي نمايد؟ فکر نمي کنم پاسختان با جواب من که احساس شرمندگي را حق و ابراز آن را وظيفه مي دانم، تفاوتي داشته باشد. ... فقر ناشي از رکود آغاز شده در گذشته و تشديد شده در دولت تدبير و اميد کارتن خوابي را به زنان تعميم داده، سن ازدواج را بالابرده و نرخ طلاق را افزوده و... و دو بسته سياستي ضد رکود شما نيز دردي را دوا نکرده است. من با برخي از دوستانم چه در دولت پيشين و چه در دولت فعلي همواره دلسوزانه انتقاد همراه با راه حل داشته ايم، با اين وجود، از اين وضعيت شرمنده هستيم. شما را نمي دانم!
شما آمده ايد که تحولي در رفتار و سياست و عملکردهاي گذشته ايجاد کنيد، نه آن که به بهانه اينکه عده اي در دولت گذشته کارهاي آن دولت را تحمل مي کردند، اولابه کسي حق ندهيد اگر دولت شما کار مشابهي کرد، انتقادي بکند، ثانيا فقط لطمات دولت پيشين را ذکر کنيد و خدماتش را به کلي ناگفته بگذاريد، و ثالثا، کاري را از آنان بد بدانيد و مستوجب شرمندگي و اعتذار ولي اگر خودتان مبتلاشديد سرفرازي کنيد. فقط يک نمونه آمار رسمي نشان مي دهد که طي 27 ماه (دو سال و 3 ماه از تابستان 1392 تا پاييز 1394) از عملکرد اين دولت، نه تنها به طور خالص شغلي ايجاد نشده، بلکه هر ماه 5352 ايراني شغل شان را از دست داده اند! با توجه به وعده هاي مکرر رونق و ناکامي بسته هاي سياستي دولت که اين وضعيت تلخ نشاني از آن است، شرمندگي شايسته است، نه فرا افکني.»
اکنون بايد ديد دولتمردان دولت يازدهم، با اين پرونده پر از خالي اقتصادي و با اين اوضاع آشفته و رکود حاکم بر توليد، همچنان خود را فرشته نجات مردم مي دانند و ترجيح مي دهند به همه به جز خودشان حمله کنند يا شرمنده مي شوند به خاطر بابک زنجاني ها، به خاطر رکود، به خاطر کوچک تر شدن سفره مردم، به خاطر بيکاري فزاينده مردم، به خاطر اينکه به گفته وزير کار هر دقيقه يک ايراني بيکار مي شود، به خاطر تعطيلي هزاران واحد توليدي و بيکار شدن هزاران نيروي کار، به خاطر تعطيلي کامل پروژه هاي مسکن و نااميد شدن ميليون ها خانوار و بيکار شدن هزاران تن از مردم، به خاطر....
اکنون همه با آقاي جهانگيري موافقند که «کساني بايد شرمنده باشند که بابک زنجاني را درست کردند.»
No comments:
Post a Comment