تصاویر
مصائب خدیجه و روستای فراموش شده، خودکشی 97 نفر با
قرص برنج، قتل پدر ازسوی فرزندمست، یک بام و دوهوا 25 بهمن -94
ماهی از سر گندیده گردد، نی ز دُم . یا اینکه
خانه از پای بست ویرانست ، خواجه در فکر نقش ایوانست .
قرار است هفتم اسفند دو انتخابات خبرگان رهبری دوره ی پنجم و مجلس ارتجاع دوره ی دهم برگزار شود. برای همین چنگ
وگریز تبلیغاتی رقبا که همراه بااتهامات و
توهین وتهدید .... و قانون شکنی می باشد شدت گرفته است . معلوم است جریانی که از حمایت مراکز قدرت وارگان های سرکوبگر برخوردار است، در این رقابت
دست بالارا دارد.
از سوی دیگر روزانه خبرهایی گزارش می
شود که نشان از سراسیمگی وآشفتگی حکومتی و اختلافات فاحش جناح ها و باندها ، رشد ناهنجاری وناامنی های
اجتماعی ونابسامانی های اقتصادی است .
دراین رابطه چند مورد گزارشات خبری ضمیمه شده است .
چون رژیم وارونه ی ولایت فقیه ارتجاعی و غیردمکراتیک است . پس عجیب نیست در کشور ثروتمندی که 37 سال است سرمایه های بسیار هنگفتی صرف عملیات جنگ افروزی – تروریستی – مداخله گری درامورداخلی کشورهای منطقه و همسایه شده است .
همچنین دارای ارگان های گوناگون سرکوبگر و ممیزگری وسانسور و گشت های ارشاد علیه ی زنان می باشد که مدام هم بودجه های سنگین سالانه شان هم افزایش می یابد .
همینطور همانگونه که اشاره شد به دلیل اینکه ساختار این رژیم فاشیست مذهبی وواپسگرا می باشد . بنابراین رقابت های انتخاباتی اش هم غیر متعارف و منحصر به فرد است که همراه با هزینه های بسیار کلان است .
به خصوص که ازپول های کثیف هم در امر سیاسی- انتخاباتی استفاده می شود . مهمتر اینکه بطور مداوم کمک های سنگین بلاعوض به هم پیمانانش همچون سوریه ولبنان و حوثی های یمنی و اعضای حزب ا لشیطان لبنان و.... می شود که همراه با اهدای تسلیحات گوناگون می باشد .
حتی نیروهای پاسدار وبسیج هم به مناطق دستخوش جنگ داخلی اعزام می کند تا اجسادشان را تحویل بگیرد. در صورتیکه آنچنان دامنه فقر و محرومیت و بیکاری و شکاف عمیق طبقاتی فراگستر شده است که گذشته از رشد ونمو پیدایش پدیده های کودکان کار خیابانی و زنان تن فروش ، نیازمندان کلیه فروش وکارتن خوابان، و رشد حاشیه نشینی مدام گزارشات خبری دیگری هم بازتاب داده می شود که بطور مثال :
اینجا روستای «سرزه چارکان»، یکی از دهها روستای قحطیزده و خشک بشاگرد است که یکی از همانهایی است که سال هاست فراموش شده. جایی دور، انتهای بیابان. تبعید در نیستی.
چون مردم اینجا آب ندارند. برق ندارند. گاز ندارند. محرومند از سادهترین حقوق زیستن و یک جایی در این محرومیت و نیستی خدیجه زندگی میکند. دختری چهارساله که با خانوادهای هشت نفره و «بیسواد» در روستای سرزه روزگار میگذراند. چهار سال خاموش، بی نور و رنگ. خدیجه و برادرش «دیستروفی قرینه» دارند، این یعنی چیزی نزدیک به نابینایی مطلق. دردی اضافه بر بقیه نداشتنها و محرومیتها. زندگی خدیجه در جایی میگذرد که بقیه خانوارهایش هم اوضاع چندان خوبی ندارند، در «سرزه چارکان»، دور و بی آب و علف، که گویی تابحال گذر هیچ فرد و مسوول و سازمانی آنجا نیافتاده است.
البته با ضمیمه شماره تلفن تقاضای کمک مردمی شده است.
شما تصور می کنید که چرا شرایط اجتماعی چنین شده است؟
مگر 2 روز پیش سالگرد آغاز سی و هشتمین سالگرد انقلاب 22 بهمن نبود؟
آیا 37 سال پیش انقلاب شد تا که منتهی به چنین شرایطی شود؟
مگر از سوی بنیانگذار رژیم وارونه ی ولایت فقیه به خانواده های امثال خدیجه ها قول حکومت داده نشده بود؟ علت اینکه قول داده شده دروغ ووارونه از آب درآمد چه بوده است ؟
مقصر کیست وراه حل چیست .به خصوص هرروز که می گذرد شرایط بدتر می شود .چون دامنه ی شکاف اجتماعی بیشتر و آمار محروم هاو تهی دستان و فقرا وبیکارن بیشتر می شود؟
اما مورد دوم گزارش شده است:
خودکشی ناشی ازچیست ؟ آنهم با مصرف قرص برنج ! آیا اینگونه گزارشات به وضوح خلاف ادعای توهین آمیز خامنه ای رهبر انتصابی ولایت فقیه را ثابت نمی کند که می گوید ایران امن ترین کشور جهان است؟ در صورتیکه مدام گزارش می شود که ازدر و دیوار و زمین و آسمان و جاده های کشور ومحیط کار .... در این کشور مدت 37 سال است که مرگ می بارد یا تولید می کند.
همچنین خبردیگری چنین گزارش شده است:
پس از 37 سال که از عمر ننگین رژیم وارونه ی ولایت فقیه غیر متعارفسپری شده است کارنامه ای آنگونه ضد انسانی و سنگین داردکه نه رکوردار جهانی محکومیت مستمر حقوق بشر است که مقام اول جهانی اعدام جوانان و رتبه دارتصادفات ومرگ ومیر جاده ها ومصرف کننده ی موادمخدر وفرار مغزها درجهان است. ازطرف دیگر برخلاف ادعای پوشالی امن ترین کشور جهان و رهبریت جهان اسلام داشتن رهبر ولی فقیه، ولی ناامنی آنچنان در سراسر جامعه گسترش یافته است که پدرو مادر کودکان را اذیت وآزار وشکنجه می کنند ومی کشند. یا فرزندان والدین شان را می کشند .
یادانش آموزان نوجوان مدارس خودکشی می کنند .
یااینکه زنان و دختران باقرص برنج خود کشی می کنند یا دست به خندکشی و یا خودسوزی می زنند .
اکنون هم گزارش شده است پس از 37 سال مبارزه بامشروب خواری و تعطیلی مشروب فروشی ها منجر شده تا هم آمار مصرف کنندگان مشروب افزایش یابد . هم اینکه مدام منجر به فاجعه هایی مثل قتل بشود . مثل همین گزارش که جوان 25 ساله درحال مستی پدرش را کشته است .
فراموش نشود .بخشی ازتولید مشروبات خانگی شده است و بخش بیشتری از طریق اسکله های غیر مجاز پاسداران در بنادر جنوب کشور وارد می شود که همراه با مواد مخدر وکالاها قاچاق است که سپس توزیع می گردد . طوریکه مواد مخدر به درون زندان هاه م برده می شود .
بالاخره روزنامه اتفاقیه گزارش کرده است:
سیاست یک بام و دو هوا!چه کسی بنرهای رفسنجانی را جمع کرد؟
ماهی از سر گندیده گردد نی ز دُم . یا اینکه خانه از پای بست ویرانست ، خواجه در فکر نقش ایوانست . قرار است هفتم اسفند دو انتخابات مجلس خبرگان دوره ی پنجم و مجلس ارتجاع دوره ی دهم برگزار شود. چنگ وگریز تبلیغاتی رقبا که همراه بااتهامات و توهین وتهدید .... و قانون شکنی می باشد شدت گرفته است . معلوم است جریانی که از مراکز قدرت وارگان های سرکوبگر برخوردار است دست بالارا دارد.
برای همین روزنامه اتفاقیه در این مورد گزارش داده است ماراتن تبلیغات انتخابات مجلس خبرگان رهبری درحالی از روز 22 بهمن شروع شد که در ساعتهای اولیه آغاز راهپیمایی 22 بهمن، بنرهای تبلیغاتی رفسنجانی جمعآوری و تعدادی از اعضای ستاد او دستگیر شدند؛ گرچه هنوز مشخص نشده که این اقدام توسط چه کسانی سازماندهی شده است. جالب اینکه در تمام طول مسیر راهپیمایی، تبلیغات ائتلاف اصولگرایان با پوسترهای زرد رنگ در این روز، بسیار چشمگیر بود و بدون هیچ دستدرازیای باقی ماند.
در دنباله گزارش افزوده شده :جالب اینکه هنوز زمان تبلیغات انتخابات مجلس ارتجاع دهم شروع نشده است.چون دبیر انتخابات کشور، علی پورعلی مطلق پیشتر درباره زمان تبلیغات انتخابات مجلس ارتجاع گفته بود: «زمان تبلیغات برای داوطلبان نمایندگی مجلس ارتجاع دهم از 29 بهمن تا پنج اسفند به مدت یک هفته تعیین شده است.» با این تفاسیر به نظر میرسد با یک کار قانونی برخوردی خلاف قانون صورت گرفته است. در ادامه افزوده شده است محمدحسین مقیمی، معاون سیاسی وزیر کشور به «وقایع اتفاقیه» میگوید: «ما نمیدانیم آنهایی که تبلیغات رفسنجانی پاره کردهاند اصولگرا هستند یا خودسر، تبلیغات اصولگرایان را کسی پاره نکرده ولی حتی عکس امام هم در روز 22 بهمن پاره شد!»
محمدحسین مقیمی، معاون سیاسی وزیر کشور پیرامون گروه های فشار یا خودسر سر که سازماندهی شده از سوی پاسداران و بسیج هستند ومورد حمایت واقع می شوند معتقد است کسانی که بخواهند چنین خودسریهایی انجام دهند، کاری به حرف دیگران ندارند و کار خودشان را انجام میدهند.
مقیمی درباره برخوردی که با چنین افراد از سوی وزارت کشور میشود، به «وقایع اتفاقیه» میگوید: «وزارت کشور این افراد را به دستگاه قضائی معرفی میکند و دستگاه قضائی هم با آنها برخورد میکند. ما درباره همه متخلفان این کار را انجام میدهیم.
البته مقیمی نگفته است که دستگاه فاسد قضاییه همچون پاسداران و بسیج وصد البته خامنه ای جزو حامیان گروه های فشاز یا خودسر هستند . برای همین توقع نیست که اینان محاکمه ومجازات شوند .چون چاقو دسته اش ران می برد.
جالب اینکه مقیمی به دلیل ضعف و سکوت و عدم واکنش اعتراضی مدعی اصلاح طلبان گفته است «آفرین بر اصلاحطلبان که تبلیغات کسی را پایین نمیکشند! ما نمیدانیم آنهایی که تبلیغات رفسنجانی را جمع کردهاند اصولگرا هستند یا خودسر. تبلیغات اصولگرایان را کسی پاره نکرده ولی حتی عکس امام هم در 22 بهمن پاره شده است.
اتفاقیه ادامه داده سؤال این است که این کارها، کار چه کسانی است؟» مقیمی ادامه میدهد: «تمام خیابانهای مسیر راهپیمایی تبلیغات اصولگرایان بود. اصلاحطلبان اگر مخالف اصولگرایان بودند باید بخشی از تبلیغات آنها را پاره میکردند ولی چنین نکردند. حالا باید از اصولگرایان پرسید آیا این تبلیغات را شما پاره کردهاید؟ آیا شما با کسی که تصویرش در سطح شهر جمع شده، مخالفید؟»آنچه به نظر میرسد اینکه همیشه پای خودسرها در میان است. کسانی که معلوم نیست وابسته به کجا هستند و از چه کسانی خط میگیرند اما در مهمترین وقایع اتفاق افتاده، حضوری فعال دارند!
این جواب مبهم دادن که معلوم نیست گروه های فشار وابسته به کجا هستند تلاش برای پاک کردن صورت مسأله و سفید کردن پرونده پاسداران و بسیج است .
برای اینکه مگر با وجود ارگان های گوناگون سرکوبگر اطلاعاتی و امنیتی و نظامی و انتظامی و حراست .... امکان دارد که قابل پیگیری وتشخیص و شناسایی گروه های فشار نباشد .به خصوص هرزمان اراده کنند یا به اینان مأموریت داده شود بدون مجوز قانونی درجا تجمعات اعتراضی برگزار می کنند که نه نیروی انتظامی مانع تجمع اعتراضی شان نمی شود که ازاینان حافظت وحمایت می کند چون ولایتمدارانیا پیشمرگه و فداییان خامنه ای اند.
اینجا روستای «سرزه چارکان»، یکی از دهها روستای قحطیزده و خشک بشاگرد. یکی از همانها که سالهاست فراموش شده. جایی دور، انتهای بیابان. تبعید در نیستی.
مردم اینجا آب ندارند. برق ندارند. گاز ندارند. محرومند از سادهترین حقوق زیستن و یک جایی در این محرومیت و نیستی خدیجه زندگی میکند. دختری چهارساله که با خانوادهای هشت نفره و «بیسواد» در روستای سرزه روزگار میگذراند. چهار سال خاموش، بی نور و رنگ. خدیجه و برادرش «دیستروفی قرینه» دارند، این یعنی چیزی نزدیک به نابینایی مطلق. دردی اضافه بر بقیه نداشتنها و محرومیتها. زندگی خدیجه در جایی میگذرد که بقیه خانوارهایش هم اوضاع چندان خوبی ندارند، در «سرزه چارکان»، دور و بی آب و علف، که گویی تابحال گذر هیچ فرد و مسوول و سازمانی آنجا نیافتاده است. برای اطلاع بیشتر و کمک به خدیجه با شماره 61972000-021 خبرگزاری ایسنا تماس حاصل فرمائید.
No comments:
Post a Comment