آشنایی با ضربالمثلها
چی شد که "دری وری گفتن" ضربالمثل شد! 29 آذر -94
چی شد که "دری وری گفتن" ضربالمثل شد! 29 آذر -94
در ادامه سلسله مطالب آشنایی با ریشه ضرب المثلها، با گذشته مثل معروف "دری وری گفتن" آشنا میشوید.به طور کلی جملات نامفهوم و بیمعنی و خارج از موضوع را دری وری میگویند. این عبارت که در میان عوام بیشتر مصطلح است تا چندی گمان میرفت ریشه تاریخی نباید داشته باشد ولی خوشبختانه ضمن مطالعه کتب ادبی و تاریخی ریشه و علت تسمیه آن به دست آمده که ذیلاً شرح داده میشود.مطالعه و مداقه در تاریخچه زبان فارسی نشان میدهد که نژاد ایرانی در عصر و زمانی که با هندیها میزیست به زبان «سنسکریت» یا مشابه به آن سخن میگفت. پس از جدا شدن از هندیها کهن ترین زبانی که از ایرانیان باستان در دست داریم زبان اوستا است که کتاب اوستا به آن نوشته شده است.زبان پارسی باستان یا فرس قدیم زبان سکنه سرزمین پارس بود که در زمان هخامنشیان بدان تکلم میکردند و زبان رسمی پادشاهان این سلسله بوده است.حمله اسکندر و تسلط یونانیان و مقدونیان بر ایران موجب گردید که زبان پارسی باستان از میان برود و زبان یونانی تا سیصد سال در ایران اوج پیدا کند.در زمان اشکانیان زبان پهلوی اشکانی و در زمان ساسانیان زبان پهلوی ساسانی در ایران اوج شد و به شهادت تاریخ تا قرن پنجم هجری در مدارس اصفهان اطفال نوآموز را به زبان پهلوی درس میدادند.اکنون نیز از نیشابور به مغرب و شمال غربی و جنوب در هر روستای بزرگ و کوچک، زبانهای محلی با لهجههای مخصوص وجود دارد که همه این زبانهای روستایی لهجههای گوناگون زبان پهلوی است و حتی اهل تحقیق معتقدند که معروفترین اشعار زبان پهلوی گفتههای بندار رازی و باباطاهر عریان است که لهجههای پهلوی ساسانی در آن کاملاً نمایان است ضمناً این نکته ناگفته نماند که واژه پهلوی صفتی نسبی و منسوب به پهلو میباشد.پهلو که تلفظ دیگر آن پرتو و پارت سات نام قوم شاهنشاهان اشکانی است و حتی واژه پارس نیز صورت دیگری از همان نام میباشد. در منطقه خراسان و ماوراءالنهر به زبان محلی خودشان دری که شاخهای از زبان پهلوی بوده است سخن میراندند و زبان دری یکی از سه زبانی بود که هم در دربار ساسانی رواج داشته است.باید دانست که اشتقاق زبان دری از واژه دَر است که به عربی باب گویند یعنی زبانی که در درگاه و دربار پادشاهان بدان سخن میگویند.زبان دری از نظر تاریخی ادامه زبان پهلوی ساسانی یعنی فارسی میانه است که آن نیز ادامه فارسی باستانی یعنی زبان رایج روزگار هخامنشیان میباشد.آقای دکتر «جواد مشکور» راجع به تاریخچه زبان که چگونه از بین النهرین و پایتخت اشکانیان و ساسانیان کوچ کرده سر از خراسان ماوراءالنهر درآورده است شرحی مفید و مستوفی دارد که نقل آن خالی از فایده نیست:
"زبان دری یا درباری که زبان لفظ و قلم دربار ساسانیان بود پس از آنکه یزدگرد پسر شهریار فرجامین پادشاه ساسانی ناچار شد بعد از حمله عرب پایتخت خود تیسفون را ترک گوید و به سوی مشرق برود همه درباریانی که شمار ایشان به چندین هزار تن بالغ میشدند همراه او سفر کردند.
"مورخان مینویسند هزار نفر از رامشگران و هزار تن از آشپزان آشپزخانه و نخجیریان همراه او بودند. از این بیان میتوان حدس زد که دیگر درباریان که در رکاب شاه بودند چه گروه کثیری را تشکیل میدادند. یزدگرد با چنین دستگاهی به مرو رسید و مرو مرکز زبان دری شد.
"این زبان در خراسان رواج یافت و جای لهجهها و زبانهای محلی مانند خوارزمی و سُغدی و هروی را گرفت و حتی از آنها متاثر گردید.قرون متمادی طول کشید تا این زبان به سایر نقاط ایران سرایت کرده مانند امروز زبان رسمی و مصطلح همه ایرانیان گردیده است.عقیده بر این است که چون ایرانیان در خلال پانصد سال- از قرن سوم تا هشتم هجری- زبان دری را به خوبی نمیفهمیدند و غالباً به زبان محلی مکالمه میکردند لذا هر مطلب نامفهوم را که قابل درک نبود به زبان دری تمثیل میکردند و واژه مهمل وری را به زبان اضافه کرده
می گفتند:"دری وری میگوید" یعنی به زبانی صحبت میکند که مهجور و نامفهوم است.
"زبان دری یا درباری که زبان لفظ و قلم دربار ساسانیان بود پس از آنکه یزدگرد پسر شهریار فرجامین پادشاه ساسانی ناچار شد بعد از حمله عرب پایتخت خود تیسفون را ترک گوید و به سوی مشرق برود همه درباریانی که شمار ایشان به چندین هزار تن بالغ میشدند همراه او سفر کردند.
"مورخان مینویسند هزار نفر از رامشگران و هزار تن از آشپزان آشپزخانه و نخجیریان همراه او بودند. از این بیان میتوان حدس زد که دیگر درباریان که در رکاب شاه بودند چه گروه کثیری را تشکیل میدادند. یزدگرد با چنین دستگاهی به مرو رسید و مرو مرکز زبان دری شد.
"این زبان در خراسان رواج یافت و جای لهجهها و زبانهای محلی مانند خوارزمی و سُغدی و هروی را گرفت و حتی از آنها متاثر گردید.قرون متمادی طول کشید تا این زبان به سایر نقاط ایران سرایت کرده مانند امروز زبان رسمی و مصطلح همه ایرانیان گردیده است.عقیده بر این است که چون ایرانیان در خلال پانصد سال- از قرن سوم تا هشتم هجری- زبان دری را به خوبی نمیفهمیدند و غالباً به زبان محلی مکالمه میکردند لذا هر مطلب نامفهوم را که قابل درک نبود به زبان دری تمثیل میکردند و واژه مهمل وری را به زبان اضافه کرده
می گفتند:"دری وری میگوید" یعنی به زبانی صحبت میکند که مهجور و نامفهوم است.
No comments:
Post a Comment