Monday 21 December 2015

جالب است وپایانش جالب تر وبامزه

جالب است وپایانش جالب تر وبامزه 1 آذر- 94
معلم عصبی دفتر را روی میز کوبید و داد زد بابک ... پسرک خودش را جمع و جور کرد،سرش را پایین انداخت و خودش را تا جلوی میز معلم کشید و با صدای لرزان گفت بله خانوم؟ معلم که از عصبانیت شقیقه هاش میزد،توی چشمان سیاه و مظلوم پسرک خیره شد و داد زد:چند بار بگم مشقاتو تمیز بنویس، دفترتو سیاه و پاره نکن؟ ها!؟ فردا مادرت رو میاری مدرسه میخام در مورد بچه بی انضباطش باهاش صحبت کنم. پسرک چونه لرزونش رو جمع کرد... بغضش رو به زحمت قورت داد و آروم گفت:خانوم... مادرم مریضه اما...بابام گفته آخر ماه بهش حقوق میدن... اونوقت میشه مامانم رو بستری کنیم که از گلوش خون نیاد...اونوقت میشه واسه خواهرم شیر خشک بخریم که شب تا صبح گریه نکنه...اونوقت قول داده اگه پولی موند برای من هم یک دفتر بخره که من دفترای دادشم رو پاک نکنم و توش بنویسم... اونوقت قول میدم مشقامو... معلم صندلیش رو به سمت تخته چرخاند و گفت بنشین بابک عزیزم... کاسه اشک چشم معلم روی گونه اش خالی شده بود، گردمبند طلای خود را باز کرد و در دستان بابک گذاشت و روی تخته سیاه نوشت: زود قضاوت نکنید...
پسرک خنده شیطانی کرد و نشست ...به خودش گفت چقدر اين معلم ساده است
خاطره بابک زنجانی از اولین اختلاسش - کلاس اول ابتدایی

بسیارجالب، بخوانید
ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﻛﻪ :
ﻧﺎﺩﺭﺷﺎﻩ ﺍﻓﺸﺎﺭ ﻋﺰﻡ ﺗﺴﺨﻴﺮ کشوری ﺭﺍ ﺩﺍشت،ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﻛﻮﺩکی ﺭﺍ ﺩﻳﺪ ﻛﻪ به ﻣﻜﺘﺐ ﻣﻴﺮﻓﺖ؛

ﺍﺯ اﻭ ﭘﺮﺳﻴﺪ پسر ﭼﻪ ﻣﻴﺨﻮﺍنی.؟
ﭘﺴﺮ ﮔﻔﺖ : "ﻗﺮﺁﻥ"
ﻧﺎﺩﺭ ﺷﺎﻩ ﮔﻔﺖ : ﺍﺯ ﻛﺠﺎی ﻗﺮآﻥ.؟
ﭘﺴﺮ ﮔﻔﺖ : ﺍﻧﺎ ﻓﺘﺤﻨﺎ ...
ﻧﺎﺩﺭ ﺍﺯ ﺷﻨﻴﺪﻥ ﻧﺎﻡ ﻗﺮﺁﻥ ﻭ ﺁﻳﻪ " ﺍﻧﺎ ﻓﺘﺤﻨﺎ "
ﺧﺮﺳﻨﺪ ﺷﺪ ﻭ این را نیز بر ﻓﺎﻝ ﭘﻴﺮﻭﺯی تعبیر نمود؛
ﭘﺲ ﺳﻜّﻪ ای ﺯﺭّ ﺑﻪ ﭘﺴﺮ ﺩﺍﺩ،
ﺍمّا ﭘﺴﺮ اﺯ ﮔﺮﻓﺘﻦ سکّه ﺍﻣﺘﻨﺎﻉ بکرﺩ.
ﻧﺎﺩﺭ ﮔﻔﺖ : ﭼﺮﺍ ﻧﻤﻴﮕﻴﺮی.؟
ﭘﺴﺮ ﮔﻔﺖ : ﻣﺎﺩﺭﻡ ﻣﺮﺍ تنبیه کرده ﻭ ﻣﻴﮕﻮﻳﺪ ﺍﺯ ﻛﺠﺎ ﺁﻭﺭﺩه ای.؟
ﻧﺎﺩﺭ ﮔﻔﺖ : ﺑﻪ ﺍﻭ ﺑﮕﻮ "ﻧﺎﺩﺭ ﺷﺎﻩ" ﺑﻪ ﻣﻦ ﺩﺍﺩﻩ.
ﭘﺴﺮ ﮔﻔﺖ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﺑﺎﻭﺭ نمیکند،
ﻣﻴﮕﻮﻳﺪ : ﻧﺎﺩﺭﺷﺎﻩ ﻣﺮﺩ بسیار ﺳﺨﺎﻭﺗﻤﻨﺪی ﺍﺳﺖ،
ﺍﻭ ﺍﮔﺮ ﻣﯿﺨﻮﺍﺳﺖ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺳﮑّﻪ ﺑﺪﻫﺪ؛
به ﺳﻜّﻪ ای اکتفاء نمیکرد و سکّه های بسیاری به تو ﻣﻴﺪﺍﺩ،
و نیز تو را پیاده راهی نمیکرد.
ﺣﺮﻑ پسرک به گرمی ﺑﺮ ﺩﻝ ﻧﺎﺩﺭﺷﺎﻩ بنشست،
ﻭ چندین ﻣﺸﺖ ﺳﮑّﻪ ﺯﺭّ ﺩﺭ ﺩﺍﻣﻦ او برﻳﺨﺖ و اسبی اصیل به وی بداد،
و او را راهیَش بنمود.
ﺯﻣﺎنی ﻛﻪ ﻧﺎﺩﺭ به قصر خویش بازگشت،
ﻗﺼّﻪ ﺭﺍ ﺑﺮﺍی ﻭﺯﻳﺮ اعظم خود ﺗﻌﺮﻳﻒ ﻛﺮﺩ،
ﻭﺯﻳﺮ ﮔﻔﺖ :پادشاها؛اﻳﻦ بچه، "بابک زنجانی" بوده است،سرِ تو را هم کلاه 


No comments:

Post a Comment