سرچشمه ی برتری قومی ونژادی وتبعیض جنسیتی ومحرومیت های ملت ها کجاست؟ کی قرار است به این بی عدالتی آشکارضدانسانی پایان داده شود؟ زنان ودختران افغانی چه فرقی با زنان دختران اروپایی و کانادایی و آمریکایی و استرالیایی و..... آسیاییو آفریقایی دارند؟ مگر همه انسان نیستند؟ مگر صحبت از رعایت حقوق بشر نمی شود؟ برای چه برخی انسان ترند ورعایت حقوق بشر درموردشان بهتر اجرا می شود و برخی نه مورد محرومیت که مورد تجاوز جنسی همراه با آزارو اذیت واقع می شوند؟
مرکز توسعه مهارت های زنان افغان در کابل پناهگاه زنانی است که قربانی خشونت خانگی، تجاوز و ازدواج اجباری در سنین پایین شده اند.به گزارش فرادید به نقل از الجزیره، مریم، شکوفه و آصفه زنانی هستند که در مرکز توسعه مهارت های زنان در کابل سعی میکنند گذشته تلخ خود را فراموش کنند. آنها در کنار دیگر زنان رنج دیده از قربانیان خشونت و سوء استفاده هستند که اکنون پناهی جز این مرکز غیر دولتی ندارند.در اینجا گرچه همه چیز کسل کننده و تکراری است اما برای آنها که در خانه در حبس یا مورد شکنجه همسر یا پدر قرار گرفته اند، در کودکی مجبور به ازدواج با مردان مسن شدهاند یا مورد آزار و اذیت جنسی قرار گرفته اند بهترین پناه است. زنان در اینجا از امکانات بهداشتی، لباس، غذا و جای خواب مناسب برخورداراند و میتوانند در کلاس های قرآن و آموزش مهارت های مختلف شرکت کنند. بسیاری از زنانی که در این مرکز هستند با هراس مرگ و تهدید خانوادههای خود به قتل روز را به شب می رسانند.
آصفه زمانی که 3 سال بیشتر نداشت توسط پدرش مجبور شد که با مردی مسن ازدواج کند. پدرش یکی از اعضای طالبان بود و وقتی فوت کرد مادرش با عضو دیگری از طالبان ازدواج کرد. ناپدری آصفه معتاد به مواد مخدر بود و آصفه برای رهایی از خشونتهای خانگی با مردی 30 ساله ازدواج کرد. ناپدری او که راضی به این ازدواج نبود با چاقو به او حمله و او را زخمی می کند. وقتی آصفه از خانه فرار می کند و پیش پلیس می رود، پلیس او را به خاطر فرار از خانه زندانی میکند. چندی پیش وزارت امور زنان افغانستان او را از زندان آزاد و به این محل آورد.
زنان در حال ورزش صبحگاهی در حیات کوچک پناهگاه
یکبار در هفته یک مربی ورزش برای تمرین دادن زنان این مرکز به پناهگاه میآید.
ملائی 22 ساله، زمانی که می بایست به مدرسه می رفت توسط پدرش مجبور به کار قالیبافی شد و چندی بعد تحت فشار خانواده با مرد ثروتمندی که به او تجاوز کرده بود ازدواج کرد. خانواده شوهر اما از این ازدواج راضی نبودند و او را به خانه راه نداند. ملائی که بی پناه مانده بود خود را دار زد اما پلیس او را نجات داد و به این مرکز آورد.
برگزاری دورههای کلاس آموزش قران برای زنان پناهگاه.
مریم 29 ساله، وقتی 13 سال داشت طالبان کنترل محل زندگی خانواده آنها را به دست گرفت. مادرش که فکر می کرد ازدواج مریم می تواند زندگی امن تری برای او به همراه داشته باشد وی را مجبور کرد ازدواج کند. شوهرش با وجودی که او 3 بچه برایش آورده بود او را مورد آزار و اذیت قرار می داد تا اینکه یک روز مادرش را با چاقو مورد حمله قرار داد و از خانه فرار کرد. پلیس افغانستان او را از زندان به این مرکز آورده است.
سالن آرایش یکبار در هفته دایر است تا زنان زیبایی و امید از دست رفته خود را دوباره به دست بیاورند.
زنان در اینجا به ندرت از ساختمان خارج میشوند و بیشتر اوقات خود را در اتاق ها می گذرانند.
شکوفه 22 ساله؛ او پس از آنکه از سوی خانواده همسرش به زنا متهم شد مورد ضرب و شتم قرار گرفت و در زیر زمین خانه حبس شد. همسرش با وجودی که او باردار شده بود تلاش کرد او را به قتل برساند اما شکوفه از چنگ او فرار کرد و به اینجا آمد.
یکی از زنان این مرکز در حال اقامه نماز عصر
زنان رنج دیده اینجا معمولا با یادآوری گذشته خود چشمانشان پر از اشک میشود.
یکی از زنان رنج دیده در حیات کوچک این مرکز نشسته است.
No comments:
Post a Comment